امروز,دقیقا همین امروز
مادری دیدم,مادری خسته با لبانی تشنه
اما تولد پنچاه دومین سالگی فرزندش را جشن میگرفت
میخندید و تنها بود,تعجب کردم!
فکر کنم درونش اتشیست
آری, او پنجاه دو سال است از پسرش دور است
او مادر شهید است,هنوز هم منتظر...
خیلی دیر بود دیگر اشک هایم ریخت
متن از خودم ,کاملاحقیقت