تماشای غروب

به‌وقتِ دلتنگی
فرقی نمی‌کند کجا باشی :
پشتِ پنجره‌ی اتاقی در پاریس
میانِ ازدحامِ خیابانی در تهران
یا روی پُلی معلّق در جنگل‌های اِفریقا ..
به‌ هر حال ،
حتمن غروبی برای تماشا خواهی یافت !

"رضا کاظمی"

2#

شعر و دوبیتی

به نظرم قشنگ اومد

یک زمان: گوهری ازسنگ محک ارزش داشت!
سخن پیرمحل تا به فلک ارزش داشت!
دوستی معنی زیبای صمیمیت داشت!
نان خشکی بغل دوغ خنک ارزش داشت!
کارها یکسره با عشق وصفا میچرخید!
تارمو بیشتر ازسفته وچک ارزش داشت!
به یاد همه دوستانی که هنوز معنی معرفت را میفهمند...!!!

زخم

بسلامتی کفتر باز

بسلامتیه کفتر بازی که بخاطر کفتراش با تموم همسایه ها هاشون قهره

بسلامتیه کفتر بازی که صبح زود تنگ غروب تو جیز گرما تو سوز و سرما میره بالا بوم به عشقه کفتراش

بسلامتیه کفتربازی که رفیقاش ترکش کردن ولی کفتراش نه

بسلامتیه کفتری که رو بوم غریبه ها نمیشینه تا دل صاحابش نشکنه

{کفترتم رفیق}

1#

دنیا شبیه توست مثل دلبریهات
چیزی شبیه رنگ رنگ روسریهات

مثل شکوه بادبادک بازی باد
وقتی که می رقصاندش بازیگریهات

مثل خط ابروت،مثل خط لبهات
برچهره ی آیینه آرایشگریهات

مثل خدا را صدقلم آراستن هات
مثل تب سرخ قلم خاکستریهات

افسوس اما شهــــــــــــــــر ارزان می فروشد
در پارک های شـوخ، شــــــــــرم دختری هات..

کمی عاشقانه

خانه ای محکم!

من این بالا همه فکرم آن پایین است 

امیدوارم آن پایین کسی به فکر این بالا باشد!

یادمان باشد؛در هر جا...

امام رضا